الشکر لله

ساخت وبلاگ

سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
اول. آسید ابراهیم خسروشاهی رحمه الله علیه دیدم که می گفت آقای بهجت رحمه الله علیه برایشان تعریف کرده که در بغداد کسی مریض شد (مرحوم آسید ابراهیم احتمال می داد که این شخص، خود آقای بهجت بوده). مریض را به بیمارستان بردند. بیمارستان پرستاری مسیحی داشت که گویا زیبا بود. این آقا اصلا به این پرستار توجه نداشت. روزی پرستار رو می کند به این آقا و می گوید: آقا مگر من زیبا نیستم، چرا به من نگاه نمی کنی؟!
آن آقا گویا فرموده اند که آخر من یک محبوب زیبایی دارم؛ ...می ترسم اگر به تو نگاه کنم، او به من نگاه نکند...
دوم. دیروز آخرین پروژه م رو هم تحویل دادم. پروژه فولاد. استادش می گفت نترس، نمی اندازمت!! فارغ التحصیل شدم یه جورایی. عصر دیروز هم اس ام اس اومد که نشون می داد توو حوزه قبول شدم. باورم نمی شد. امروز زنگ زدم. گفتن قبول شدی. آخه توو مصاحبه، انگاری رد شدم. به خاطر اینکه سوالای چرت می پرسیدن! ولی بعدش انگار توو هسته ی گزینش قبول شدم. مهربونی ش رو می بینی. می بینی بدی رو با خوبی جواب می ده. قتل الانسان ما اکفره. گفتم خودت می دونی انگیزه م رو. اگه خیرم هست برم. ولی خیلی دعا می کردم که خیرم باشه! الحمدلله علی کل حال، الحمدلله کما هو اهله. یه فضای جدید داره شروع می شه. توو یه شهر دیگه. خانواده راضی نبودن. بابام می گفت بیا بفرستمت هرجا که می خوای ولی قم نه. خودش راضی شون کرد. الان بابام ذوق رفتنم رو داره. مامانم هم ایضا. ممنون از اولیاء الله. از ولی الله... خودت می دونی برا چی می خوام برم. لطفا من رو برسون. نستغفر الله و نسئله التوبه. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من الذابین عنه.


Два. درباره صعوبت نگاه داشتن هیجان......
ما را در سایت Два. درباره صعوبت نگاه داشتن هیجان... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmaysan1 بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 10:16